عشق سوزان

عشق چون دریاست
ژرفا و عمیق
عشق چون رویاست
سخت و بی نصیب
عشق چون سرمای شب
سوزنده است
همچو توفان در دلت
توفنده است
عشق چون مستی است
که از عقل ها جداست
ساز خود می سازد
از هر درکی رهاست
هر چه را گویم وصف عشق را
چون به عشق آیم بسوزم حلق را

م.ح.قشقایی