نگاهی به کتاب درمان شوپنهاور
نویسنده آروین یالوم
محمد حسین قشقایی

درمان شوپنهاور یک کتاب روان درمانی یا بهتر بگویم فلسفه درمانی است که به زیبایی بحران روحی یک بیمار را پس از این که متوجه می شود به یک بیماری مرگ آور (سرطان پوست)مبتلاست دنبال می کند. وی خود روان درمانگری است که حالا خودش با همان مشکلات روحی که بیمارانش نیز بعضا به آن دچار بوده اند مواجه شده حالا باید خود را نیز درمان کند. گروه درمانی او راهی می شود برای درمان خودش.
در این گروه دیگر او یک راهبر و روان درمانگر صرف نیست بلکه او هم مثل سایر بیماران در حال درمان خویش است. تا جایی که در گروه درمانی خود به عنوان یکی از بیماران مورد خطاب قرار می گیرد و به افشاگری گذشته خود می پردازد. حضور و رسوخ یک فیلسوف درمانگر بالینی به این گروه به نام فیلیپ، مناسبات گروه را به هم می ریزد و انواعی از روش‌های درمانی خاص ناشی از فلسفه و نوع نگاه انسان به زندگی مرگ و خوشبختی و موفقیت با روایتهایی که از شوپنهاور و نیچه و کانت و دیگر فیلسوفان مطرح می شود حوزه درمانگری را وسیعتر می کند و دامنه روشهای درمانگری را توسعه می دهد. در این کتاب شاهد زندگی های چند گانه درمانپذیرانی هستیم که هر یک به دلایلی نیاز به روان درمانی یافته اند و سعی می کنند با درد و رنج ناشی از خونمایان سازی در گروه و خود افشاگری راهی بسوی تسکین آلام خود و یا حل مسائل و مشکلات زندگی اجتماعی، خانوادگی و فکری خویش بیابند.
آروین یالوم استاد بازنشسته روانشناسی در دانشگاه استنفورد خود به عنوان یک روانشناس و درمانگر روحی بخوبی با مناسبات خاص این نوع درمان آشناست و سعی می کند با چاشنی های فلسفی حوزه کار درمانگری را گسترش دهد. اگرچه شاید نتوان این کتاب را رمانی همچون رمانهای مرسوم دانست و بیشتر یک فرایند و روایت هدف دار برای شناخت گستره، پیچیده و فراخ درمانگری و گروه درمانی است، ولی آنقدر این کتاب کشش دارد که خواننده را با اشتیاق فراوان به دنبال خود می کشد. در این کتاب خواننده به دنبال پایان داستان نیست و نمی خواهد هم آخر آنرا حدس بزند، بلکه خود روند و جریان درمانگری او را مسحور می کند و بسوی خود آگاهی بیشتر می کشاند. درواقع هر جمله و سطور این کتاب دارای پیام خاصی است و هر بند آن خود یک کتاب است که از تاریخ بلند فلسفه و روانشناسی سرچشمه می گيرد و در عبارات کوتاه یا بلند تصویر می شود.
این کتاب ارزش آن را دارد که بارها خوانده شود و برخی عبارات آنرا بخاطر سپرد، همیشه زمزمه کرد و با آن زندگی کرد. دغدغه های انسانی و ترس از مرگ و چالشهای مختلف زندگی همه در این کتاب واکاوی می شود. به نظرم این کتاب بیش از آنکه یک کلاس روان‌درمانی یا گروه درمانی باشد یک فلسفه درمانی یا به تعبیری دیگر بینش یابی یا هویت یابی برای ادامه زندگی در شرایط ملال، فرسودگی و اضمحلال روحی است. مجموعه ای ناهمگون از شرایط بیماران با دردهای خاص خود هر یک به دنبال راهی برای درمان هستند و در چالشی مدام خود را می آزمایند و دوباره راه دیگری را انتخاب می کنند. فیلیپ به عنوان یک روان درمانگر فلسفی نقش و جایگاه ممتازی در این کتاب و گروه درمانی بر عهده دارد. اوست که جهت و مسیر درمان را از درمان جزئی به درمانی کلی نگر و عمیق تر و جهانی تر هدایت می کند و از بند جزئیات می گذرد و راه گروه را به پلانی بزرگتر از یک امر شخصی باز می گشاید. فیلیپ به نظرم یک شخصیت محوری و کارساز در ایجاد این حس کلی و همه درمانگر دارد که فلسفه را وارد روان‌درمانی می کند. او با ارائه رهنمودهایی از شوپنهاور، نیچه و..سایر فیلسوفان نقبی به روانشناسی فلسفی می زند و دامنه بحث را به شدت توسعه می دهد.
بنظر می رسد اروین یالوم نظرات و دیدگاه‌های خود را از زبان پزشک روان‌درمانگر داستان جولیوس بیان می کند که در چارچوب دیدگاه‌ها و یافته های روان‌درمانی کار خود را پیش می برد ولی بیان نظرات فلسفه روانی از زبان فیلیپ که فیلسوفی درمانگر است بیان می شود و این شخص در این رمان وظیفه دارد بطور مستقیم دیدگاه‌های فیلسوفانی چون شوپنهاور، نیچه، کانت، هگل و دیگر فلاسفه را نمایندگی کند.
داستان در شرايطی پایان می پذیرد که جولیوس درمانگر از دنیا رفته و حالا فیلیپ به عنوان راهبر یک گروه درمانی جدید جای او را گرفته است.
علاقه و شیفتگی آروین یالوم به فیلسوفانی چون شوپنهاور و نیچه که کتابی با عنوان نیچه گریست در مورد وی دارد قابل انکار نیست. او با کتاب‌های خود ارتباط فلسفی هویت یابی افراد با مقولات روانی و چالش‌های وسواسی و فکری را برقرار و در هم می آمیزد و روان‌درمانی را از حوزه صرف شخصی و پندار فردی جدا می سازد. مفاهیم کلی تر و مهمتری را به حوزه درمان خود وارد می کند و آنها را می آزماید.