حضور

شبانگاهان وقتی سوار بر توسن خیال
در دنیاهای ناشناخته سرک می کشیدم
تو در همه جا بودی
در جای جای خیال من بیتوته تو بود
که همواره سر از بالین خود بر می داشت
نگاه می کرد بی اعتنا؛
می دانم در مسلخگاهم نیز
بی‌رحمانه لبخند خواهی زد
و سریع روی از من بر می گردانی
م.ح.قشقایی
https://t.me/qashghaii