گرداب
گرداب
منم زندونی غم
منم زندونی اندوه و ماتم
منم یک قایق شکسته امروز
که سرگردانم در این دریای بی تاب
نه فانوسی، نه نور رهنمایی
تا کشاند مرا سوی راهی
برا ره گم کرده ای چون من خسته
که اطرافش پر است از بیم و گرداب
نمانده هیچ امیدی جز خیالات
که آن هم از حقیقت دور است بسیار
م.ح.قشقایی
https://t.me/qashghaii
+ نوشته شده در یکشنبه پنجم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 1:15 توسط محمد حسین قشقایی
|