فرهنگ ایران در حال رکود و سکوت
فرهنگ و هنر ایران در رکود و سکوت
م.ح.قشقایی
این روز ها و این سالها متاسفانه با یک فقدان بزرگ در زندگی مواجه شده ایم. زمانی در سالهای نه چندان دور افراد بزرگ و اندیشمندان بزرگی داشتیم که به وجودشان افتخار می کردیم. خوشبخت و خوشحال بودیم که در هوایی نفس می کشیم که این انسانها نفس می کشند. وجود آنها به ما آرامش میداد و امید در زندگی را قوی تر می کرد. ولی به تدریج این انسانها بزرگ که تاثیر و جایگاه ویژه ای در همه زندگی ما گذاشته اند یک به یک از دنیا رفتند و حالا ما مانده ایم با فقدان راهنمایان و انسانهای راهگشا، الگوها و انسانهایی که با آثار و رفتارشان زندگی درست را به ما یاد می دادند. هر روز که می گذرد تعداد بیشتری از این افراد روی بر نقاب خاک می کشند یا کشور را ترک می کنند. و شوربختانه اینکه هیچ جایگزینی هم ندارند. نمی دانم چرا فرهنگ، ادبیات، شعر، موسیقی این چنین از انسانهای بزرگ و کاردان خالی شده است. آیا جایگزینی برای امثال هوشنگ ابتهاج، شاملو، فروغ فرخزاد، اخوان، داریوش مهرجویی، کیومرث پور احمد، بهرام بیضایی و امیر نادری، غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، شهریار، فریدون مشیری و بسیاری از هنرمندان که یک به یک از دنیا می روند، یا از ایران گوچ کرده اند چه چیزی برایمان باقی مانده است. بنظرم ما اکنون درحال یک بحران در وجود افراد بزرگ و اندیشمند و هنرمندان برجسته روبرو هستیم. جامعه سترون شده و از زایش افتاده است و جوشش خاص و تازه ای دیده نمی شود. با چنین وضعی واقعا رشد فرهنگی ایران می خواهد به کجا بیانجامد. قصه پر غصه ای این نداشتن ها ما را به کجا می رساند. این اوضاع نا مساعد برای جوانان و نوجوانان کشور که از سایرین به این الگوها و مردان و زنان بزرگ نیازمند ند وضع را وخیمتر کرده است.
http://ghashghaii.blogfa.com/
https://t.me/qashghaii