شکستن

تو دلنوازی؛
یا دل شکستن را خوب می دانی
کجا آموخته ای؛
چشمه عشق دیگران را بخشکانی
تو معمای ندیدن را خوب می دانی
شنیدن، وا نهادن را خوب می دانی
تو فرمان دلم را در دست داری
می چرخانی، می گردانی
تا به مرز دره های مرگ می رانی
تا به قله
آن سقوط هولناک ِلغزیدن،
فتادن را برایم صحنه میسازی
سپس از ستیغ قله پرتم می کنی پایین
بدون هیچ رحمی، هیچ شرمساری
بدون هیچ احساس گناهی
م.ح.قشقایی
https://t.me/qashghaii