رستگاری

کسی به من گل نداد
کسی مرا در آغوش نگرفت
کسی از زاویه یک کودک به من نگاه نکرد
کسی مرا جدی نگرفت
همه به مهر و عشق من خندیدند
در حالی که به دیوار غم تکیه داده بودم
همه بی اعتنا از کنارم گذشتند
دلم غصه اش می گیرد
ولی کسی نیست مرحمی بر آن نهد
دلداریش دهد
از زنگار اندوه بزدایدش
من تنهام مثل هزاران و هزاران انسان دیگر که تنهایند
ما تنها می آییم
تنها زندگی می کنیم
تنها می میریم
درد هر کس مختص اوست
دیگران نه آنرا می فهمند
و نه می توانند با آن همدردی کنند
چون انسان تنهاست
و تنهایی تنها راه رستگاری است
و رستگاری به تعداد انسانها مسیر دارد
هر کس باید راه خود را بیابد در تنهایی، در بی کسی
هر کس فقط خود را دارد و بس
م.ح.قشقایی