شکوه راستی

نذار غرق در غیر معنا شوی
اسیر زر و زیور دنیا شوی
بشوی چشم خود، از بدی پاک شو
برازنده ی شمس و افلاک شو
برون شو از مسند سروری
بشو چند بر محمل کهتری
بیا همنشین خاکیان شو عزیز
شریک غم بی کسان شو عزیز
اگر طاق کسرا بدست آوری
نیارزد که دلی را بدست اوری
به جود و ز بخشش دلت شاد کن
ز پهنای دل شوق و فریاد کن
اگر آدمیت بود عزت مرد را
بساز در خودت پاکی و درد را
چو درد آمدت از غم دیگران
در آن وقت شود عزتت بیکران
سفیری شوی از برای کمَک
شوی در ردیف حور و ملَک
م.ح.قشقایی
https://t.me/qashghaii