سالهای روی دیوار
سالهای روی دیوار
امروز عکسمون رو روی دیوار دیدم
در قابی که هردو ساکت نشسته بودیم
حس کردم چقدر پیرتر شدم و چه تنها
زمان چه کرده با من این سالها
هر روز و هر ثانیه از تو دورتر
و کم کم خودم را نیز فراموش کرده ام
تمام خاطراتم در حال محو شدنند
و من فقط رفتنشان را نظاره می کنم
تو هنوز جوانی در قاب دیوار
و زیباییت بر چهره دیوار می درخشد
ولی من فرتوت و شکسته و تنها
لحظات پایانی را می شمارم
15/2/97
+ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت 15:41 توسط محمد حسین قشقایی
|