نگارگری طبیعت
توصیف طبیعت
خانه در انتهای مسیر کوچک بود
و دو خط باریک با زلفانی رنگین
در امتداد جاده پیش می رفت
باد گیسوان طلایی دشت را می رقصاند
و خوشه های پر بار گندم با متانت سر بسوی آسمان قد کشیده بودند
دشت از همهمه پرندگان پر بود
و در هوای ترد بهاری
نغمه مرغان خوش آواز سر به تنوره باد می سپردند
بگونه ای که سمفونی باد و نغمه پرندگان جلوه ای از ترانه مستی را به نمایش میگذارد
در آن صحنه اوج رنگارنگ و اهنگ
در آن نشاط پر شکوه حیات
در سیطره بی امان باد
که طبیعت زبان فرو بسته خود را در شیهه
مستانه اسبان فریاد می زد
آسمان به زمین نزدیکتر شد و ابرهای قطور باران زا
صحنه بازی دشت را دگرگونه ساخت
در بی نهایت دور خانه ای است مستقر
که در میانه طوفان باد و باران محو شده است
ولی چشمان تیز بین جغدی خیره سر
اشیانه خود را بر بام آن کلبه تنها
در خاطر دارد
در حالی که شکاری در منقارش بسوی لانه خویش بال می کشاند
شایدم نو رسیده های جغد
در حصار شاخه های خرد درخت لحظه رسیدن او را سرک می کشند
تا از طعام تازه امشب دل سیر کنند
تا فردایی دگر در انتظار بیاسایند
م.ح.قشقایی