خمره
فیلم خمره
کارگردان ابراهیم فروزش
نویسنده هوشنگ مرادی کرمانی
برندهی جایزه یوزپلنگ طلایی از جشنواره فیلم لوکارنو۱۹۹۴
در فیلم خمره زندگی بسیار ساده روستایی با زندگی سخت کویری در هم عجین می شود و ساختاری مسند از روایت زندگی در یک آبادی خشک و کم آب را به نمایش می گذارد. کویر و موضوع آب از مولفه های اصلی فیلم است که داستان ان را مرادی کرمانی با روایتی ساده و شفاف به رشته تحریر درآورده است. بازیگران غیر حرفهای با سرزمین بکر روستا در هم می آمیزد و فیلم را بیشتر به ساختاری مسند گونه نزدیک می کند. معلمی که با وجود مهربانی درونی و علاقه وافر به کودکان بخاطر رفتار نابخردانه و ساده اندیشانه مردم روستا در مقاطعی صبرش به پایان می رسد و از حرفهای نابجای اهالی ده رنجیده خاطر می شود. تا جایی که تصمیم به رفتن می گیرد. فیلم با اصرار اهالی روستا برای حضور معلم به خوبی و خوشی به پایان می رسد و خمره که نمادی از تجلی تلاش و سماجت انسانهایی ساده و بی غل و غش است مخاطب جدی سینما را به حد کافی راضی می سازد. اگرچه بازیگران غیر حرفه ای و تصنعی بودن بازیها بعضا آزاردهنده اند، ولی این شیوه فیلم سازی با تکیه بر عناصر زیبای خاص خود و گویشهای محلی، فیلم را واقعگرا و رئالیستی می سازد.
فیلم در عین حال زندگی سخت و فقیرانه مردم این روستا را به نمایش می گذارد و موضوع کم آبی و نبودن آب لوله کشی را دستمایه انتقادی و اعتراضی خود قرار می دهد. در صحنه های نوشیدن اّب در چشمه و تقارن با گوسفندانی که برای خوردن آب به همان چشمه روی آورده اند صحنه ای تلخ و ناراحت کننده ای از زندگی گوسفند وار انسان را به نمایش می گذارد.
فیلم خمره فیلمی ساختار شکن است که پیام خود را بخوبی بیان می کند و بدون درگیر شدن در احساسات هیچکس را بد کامل یا خوب کامل نشان نمی دهد.
یکی از ضعف های فیلم پایان بندی سطحی و شتابزده آن است که می توانستدر فرایندی منطقی و پذیرفتنی تر به ماندن معلم، بیننده را متقاعد سازد.
محمد حسین قشقایی